اولین و سخت ترین گام تربیت«ضبط خیال»

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 13ام خرداد, 1391

زیباساز

هر وقت در زندگی ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛
زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟

هر کس گرفتار استـــ ، در واقع گرفته ی یـــار استـــ..
زیباساز


آیت ا.. مجتبی تهرانیدر باب تربیت نفس اولین گام و به تعبیری سخت‎ترین گام، ضبط خیال است که البته سختی آن ابتدایی است. این اوهامی که می‎آید برخلاف رضای خدا و عقل است و هم‎سو با خواسته­ های شیطان است، جلوی این اوهام را در درون خودت بگیر. ما از این به سنگری بسیار مهم تعبیر می‎کنیم، خط اوّل است، به تعبیری باید گفت خط شکن باش، این خط اوّل است.

«خیال پیغمبر» در حال سجده بود

ما این تعبیر را از پیغمبر اکرم داریم که فرمود: «سَجَدَ لَکَ خیَالِی» پیغمبر اکرم در بین همه چیزهای درونی‎شان سراغ خیالشان رفتند و می­ فرماید: من خیالم را ‎طوری مهار کردم که سجده کرده است؛ یعنی این‎طور تسلیم من شده است. من نمی­ خواهم وارد مسائلی که مربوط به پیغمبر است بشوم. حتّی حضرت در جایی روشن‎تر فرمود: «قد اسلم شیطانی بیدی» این تعبیر را دیگر هیچ کاری نمی‎توانی بکنی. عجب! معلوم می‎شود پیغمبر اکرم هم شیطان داشته است، ولی شیطانش را به دست خودش مسلمان کرده است.

«قوه واهمه» شیطان درونی است

شیطان من و تو همین قوه واهمه و خیال است که معاصی را جلوه می‎دهد، چه در ارتباط با شهوت باشد، چه در ارتباط با غضب باشد و چه دوز و کلک باشد که مربوط به خود خیال و واهمه است. ابتدا باید این را مؤدب به آداب الله کنی.

کار واهمه حقّه‏ بازی است

ابتدا همین خبیث است که این مسأله را بزرگ جلوه می‎دهد، از حقه بازی‎هایش واهمه است که می­گوید: «مؤدّب شدن، مشکل است؛ مگر می‎شود آدم جلوی خیالش را بگیرد». ما طلبه‎ها راجع به احتمالات که غیر تخیلات است، می‎گوییم: «احتمال بی‌عار است» یعنی همین‏طور خودش به ذهن می‏آید. توهّمات هم همین‎طور است. یکی از دستاویزهای شیطان که مهم‎ترینش هم هست خیال است که شیطان به وسیله همین خیال انسان را به شقاوت، بی‎دینی و بیچارگی می‏کشاند.

تفکّر، اوّلین راه ضبط خیال

در اینجا بحث این طوری مطرح می‎شود که چطوری من این را که گاهی به این شاخه و گاهی به آن شاخه می‎پرد مهار کنم؟ راهش چیست؟ راهی که بزرگان ما مطرح کردند می‎گویند: اولین راه تفکر است، امّا خود تفکر روش دارد. انسان می‎تواند فکر خودش را مشغول کند، الآن ذهنم سراغ چیزی رفته است، می‎توانم آن را برگردانم، در این اختیار دارم. حالا ذهن را در چه وادی بیاورم؟ در وادی ابعاد نعمت‎هایی که خداوند به تو عنایت کرده است بیاور. یک؛ نعمت‎های مادّی، دو؛ نعمت‎های معنوی‎.

به نعمت‏ها و وظایفت فکر کن!

از این به منزل تفکر تعبیر می‎کنند، من نمی‎خواهم وارد مسائل معرفتی شوم، این منزل تفکر است بعضی‎ها می‎گویند اوّلین منزل است و بعضی‎ها می‎گویند پنجمی است. ذهن را در این وادی بیاور و بایندیش که خدا این همه نعمت‎های مادّی و معنوی در اختیار تو قرار داده است، این همه پیامبر مبعوث کرده­ است که را‎ه‎های معنویت را در اختیار تو قرار دهند. سراغ این نعمت­ها برو! حالا از خودت سؤال کن که آیا من نسبت به این خدایی که این همه به من نعمت مادّی و معنوی داده است، وظیفه‎ای دارم یا نه؟

با فکر کردن خیالت را کنترل کن!

اگر من به خانه شما بیایم و در بزنم و هدیه ­ای برای شما بیاورم، به ذهنتان نمی‎آید که این را تلافی کنید؟ ظاهراً شکر مُنعم جزو فطریات بشر است. آیا من نسبت به مولایم وظیفه‎ای دارم یا نه؟ برای این که جلوی این خیال را بگیری و سرگرمش کنی بیا شروع به فکر کردن کن. این همه بساط نعمت آیا فقط برای زندگی حیوانی من است؟ به تعبیر اهلش اینها فقط برای اداره کردن شهوت و غضب من است یا نه یک مقصود دیگری هم در کار است؟
شرح احادیث تربیتی ، آیت ا… مجتبی تهرانی
منبع : پایگاه معظم له


پندی از بهترین پدر دنیا

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 13ام خرداد, 1391

پسرم نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را كه براى خود دوست دارى براى دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را كه براى خود نمى‏پسندى، براى دیگران مپسند.
به دیگران ستم روا مدار، آنگونه كه دوست ندارى به تو ستم شود.

نیكوكار باش، آنگونه كه دوست دارى به تو نیكى كنند،
آنچه را كه براى دیگران زشت مى‏دارى براى خود نیز زشت بشمار…
آنچه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، درباره دیگران مگو.
بدان كه خود بزرگ بینى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است …
پسرم همانا من به تحقیق تو را از دنیا و حالت‌ ها و نابودی و دگرگون شدن و انتقال آن از حالی به حالی دیگر آگاه ساختم، همچنین از آخرت و آنچه در آن برای اهلش آماده گشته به تو خبر دادم و درباره هر دو (یعنی دنیا و آخرت) مثَل هایی برای تو زدم تا از آن مثل ها عبرت بگیری و آنها را راهنمای خود قرار دهی.
همانا مثل آن كس كه دنیا را آن گونه که هست بشناسد، مانند گروهی مسافر است كه در سر منزلى بى آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد كوچ كردن به سرزمینى پر نعمت و سرایی پر آب و گیاه را دارند. پس مشكلات راه را تحمّل مى‏كنند، و جدایى دوستان را مى‏پذیرند، و سختى سفر، و ناگوارى غذا را با جان و دل قبول مى‏كنند؛ تا به سرایی وسیع، و منزلگاهی أمن، با آرامش قدم بگذارند و از تمام سختى‏هاى طول سفر احساس ناراحتى ندارند و هزینه‏هاى مصرف شده را بی‌ مورد نمی دانند و زیان به شمار نمى‏آورند. و هیچ چیز براى آنان دوست داشتنى نیست جز آن كه به منزل أمن، و محل آرامش برسند.


امّا مثل آن کس که فریب دنیا را بخورد همانند گروهى است كه مى‏خواهند از جایگاهى پر از نعمت به سرزمین خشك و بى آب و علف كوچ كنند. پس در نظر آنان چیزى ناراحت كننده‏تر از این نیست كه از جایگاه خود جدا ‏گردند و ناگهان عازم محلی که به آن خواهند رسید و به آن منتقل خواهند شد، بشوند.

… پسرم تو شكار مرگى هستى كه فرار كننده از آن نجاتى ندارد، و این شکارچی هر كه را بجوید به آن مى‏رسد، و سرانجام او را مى‏گیرد. پس، از مرگ بترس! نكند زمانى سراغ تو را گیرد كه در حال گناه یا در انتظار توبه كردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد، كه در این حال خود را به هلاکت انداخته ای.

پسرم فراوان به‌ یاد مرگ و به یاد آنچه كه به سوى آن مى‏روى و پس از مرگ در آن قرار مى‏گیرى باش. تا زمان ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نیروى خود را افزون، و كمر همّت را بسته نگهدار كه ناگهان نیاید و تو را مغلوب سازد.
مبادا دلبستگى فراوان دنیا پرستان، و تهاجم حریصانه آنان به دنیا، تو را فریب دهد؛ چرا كه خداوند تو را از وضعیت دنیا آگاه كرده، و خود دنیا نیز از وضع خود تو را با خبر ساخته، و بدی های خود را برای تو آشکار نموده است…

دین و دنیایت را به خدا مى‏سپارم، و بهترین خواسته الهى را در آینده و هم اكنون، در دنیا و آخرت، براى تو مى‏خواهم، والسلام.
این است فرازهایی از دل نوشته های پدر و پیشوایی مهربان و آگاه به فرزندش امام حسن (علیه السلام)، که گویا در فراسوی سالیانی دراز ضمیر آزادگان و حق جویان را به تفکر و تأمل وا می دارد.




منبع : برگرفته از کتاب گرانقدر نهج البلاغه، نامه سی و یکم

خدایا درنده تر از شیر شدیم

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 6ام خرداد, 1391

                            

خدایا درنده تر از شیر شدیم 

مهدی فاطمه را زود رسان

امام نقی الهادی، علی بن محمد (علیه السلام) به مدعی گفت اگر راست می گویی که فرزند پیامبری، وارد قفس شیرها شو زیرا خوردن گوشت تن فرزندان زهرا بر درندگان حرام است… مدعی نرفت اما حضرت هادی وارد قفس شد و خلیفه خوشحال از اینکه شیرهای درنده او را پاره پاره خواهند کرد… اما چون ایشان وارد شد شیرها آرام گرفتند و به پابوسی اش آمدند.


 



Imam Ali Al Naghi Al Hadi (Peace Be Upon Him and his tribe) said to claimant that if you are from Mohammad’s children, go into the lions cage… because eating Fatima children is forbidden for wilds by God… The claimant didn’t accept but the Caliph that wanted to see Hadi’s ripping off, persist on Imam’s entrance in the cage… Imam Hadi went and as he entered, lions calmed down and came to kiss his feet!

 


 


 

منبع:www.gdoss.blogfa.com

 

تبلور اندیشه های مهدوی در« زیارت جامعه کبیره» امام نقی(ع)

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 6ام خرداد, 1391

 

                                                                               *بقیة اللّه

«السَّلَامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ… وَ بَقِیَّةِ اللَّهِ»

* خبر از غیبت امام زمان(عج)

در سخت‏ترین دورانی که اختناق همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم علیهم‏السلام تحت نظر بودند و به شدت حرکات و گفتار آنها کنترل می‏شد، حضرت هادی علیه‏السلام از دعا و زیارت بیشترین استفاده را برد و مسائل مهم امامت را بیان کرد و مسئله غیبت امام زمان (عج) را گوشزد کرد تا شیعیان را برای چنین دوران سخت آماده سازد و فرمود: «مُوءْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلَانِیَتِکُمْ وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُم».

*انتظار ظهور دولت حق

از بهترین و برترین آرزوهایی که امامان ما به جامعه تلقین کرده و نوید تحقق آن را داده‏اند، ظهور حکومت عادلانه مهدوی است. تزریق و تلقین این آرزو، جامعه را با نشاط و فعال و سرزنده نگه می‏دارد و روح امید را در دل انسان‌ها می‏دمد، حضرت هادی علیه‏السلام نیز این آرزوی بلند را این گونه تلقین می‏کند: «مُنْتَظِرٌ لاَمْرِکُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ»؛« منتظر امر شما و چشم به راه دولت شمایم».

*رجعت در زمان حضرت اباصالح‌المهدی(عج)

یکی از اعتقادات قطعی شیعه، اعتقاد به رجعت است، بر اساس این اعتقاد و بر مبنای روایات اهل‌بیت علیهم‏السلام در زمان حضرت ولی عصر ارواحناه فداه عده‏ای از انسان‌های خوب و بد به این دنیا باز خواهند گشت، لذا از جمله مسائلی که در جای جای «زیارت جامعه کبیره» به آن تصریح شده، بحث رجعت است؛ آن هم با عبارات قطعی و یقینی، در یک جا می‏فرماید: «مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ»؛ «مؤمن به آمدن شما و تصدیق کننده رجعت شما هستم».

*رهاورد ظهور

رهاورد حکومت مهدوی آرزوی تمام انبیا، صالحان و بلکه تمامی بشریت است و در روایات به صورت گسترده به آن پرداخته شده است، آنچه در اینجا اشاره می‏شود، مواردی است که در «زیارت جامعه کبیره» به آن پرداخته شده است:

- زنده شدن دین

گذشت زمان، غیبت امام زمان علیه‏السلام و وجود تحریف‏گران و بدعت‏گذاران در طول تاریخ، باعث تغییر چهره دین و دستورات دینی می‏شود، تا آنجا که دین به ظاهر مرده و کهنه شده به حساب می‏آید و دستورات آن به تعطیلی کشیده می‏شود؛ از اینرو با ظهور حضرت دستورات دین آن‏چنان که هست، بیان و اجرا می‏شود، «حَتّی یُحیِیَ اللّه‏ُ تَعالی دِینَهُ بِکُمْ»

-روشن شدن زمین

«وَاَشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِکُمْ»، این جمله از «زیارت جامعه کبیره»، اشاره‏ای لطیف به ظهور حضرت مهدی(عج) که با وجود نور آن حضرت، زمین نورانی خواهد شد و در واقع، اشاره دارد به آیه‏ای که می‏فرماید: «وَاَشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها».

-فراگیر شدن عدالت

رهاورد دیگری که از ظهور امام زمان (عج) در «زیارت جامعه کبیره»  مورد توجه قرار گرفته است، عدالت فراگیر و جهانی است؛ عدالتی که تمام هستی و تمام جوانب و زوایای زندگی بشر را زیر بال می‏گیرد، «وَ یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ»؛ تعبیر فوق اشاره به این دارد که خداوند با ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه‌الشریف آخرین و کامل‏ترین صحنه از عدالت خویش را آشکار می‏سازد و به مردم نشان خواهد داد.

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سپاه عاشورا

ما سامرا نرفته گدای تو میشویم

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 4ام خرداد, 1391

ما سامرا نرفته ، گدای تو می شویم***

                           ای مهربان امام فدای تو می شویم***

                                         هادی خلق! کوری چشمان گمرهان***

                                                        پروانگان شمع عزای تو می شویم….

       برای آقا امام هادی(ع):

چشم دل ما به سامرا خیره شده



داغ غم غربتت بر آن چیره شده



از دود دل سوخته ما است اگر



خورشید کسوف کرده و تیره شده


                 شاعر:آقای حمیدرضا نوری