درختکاری

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 15ام فروردین, 1396

شایسته است مسلمانان نسبت به کاشتن وحفظ درخت کوتاهی نکنند ؛زیرا درختان در سالم سازی وپاکیزگی هوا تا ثیر ویژه دارند .اهتمام اسلام به درختکاری وافشاندن دانه یا کاشتن شاخه ثمربخش کاملا درمتون دینی مشاهده   می شود ؛به گونه ای که گاهی کاشتن درخت ،درردیف بهترین ومقدس ترین کارهای خیرقرارمی گیرد ؛چنانکه ازرسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درضمن حدیثی آمده است که درختکاری رادرکنار تعلیم دانش ،ساختن مسجد ،به ارث گذاشتن قرآن یا کتاب علمی سودمند دیگر و…قرارداده است که اهتمام  آن حضرت به درختکاری را می رساند .دراسلام ،هم درباره نگهداری درخت وآبیاری آن دستور رسیده وهم ازقطع آن نهی شده است .پیلمبرگرامی صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: هرکس درخت طلح وسدر (درخت نیازمند به آب )را سیراب کند ،گویا انسان مومن تشنه را سیراب کرده است.

درباره قطع درخت نیز از آن بزرگوارچنین آمده است :هرکس بی جهت درخت سدری را قطع کند ،خداسرش رادر آتش فرو می برد.

ازامام صادق سلام الله علیه نیز چنین آمده است :درختهای ثمردهنده راقطع نکنید که اگر چنین کنید خداسخت برشما عذاب فرو می ریزد .همچنین از امیر مومنان سلام الله علیه نقل شده است :از عوامل افزایش عمررهاکردن آزار دیگران ،احترام به پیران ،،صله رحم واینکه ازبریدن درخت سبز پرهیز شود ،مگربرای ضرورت ،چنانکه ازامام صادق سلام الله علیه نقل شده است :بریدن درخت خرماروا نیست ؛همچنین حفظ درخت برای مناطق کم درخت وبیابانی را سودمندتر معرفی کرده ،فرمودند :قطع درخت (سدر )درمناطق بیابانی روا نیست ؛چراکه درخت ،در آن مناطق کم است .ازامام رضا سلام الله علیه نیز نقل است که قطع درخت درصورت نیاز باتبدیل وجایگزینی مانعی ندارد وافزودند :امام کاظم سلام الله علیه درخت سدری راقطع کردودرخت انگوری به جای آن کاشتند.

اهمیت درختکاری چنان است که رسول خدا صلی الله علیه وآآله وسلم درباره آن فرموده:اگرنهالی دردست یکی از شماست ودرآستانه برپاییقیامت به اندازه کاشتن آن فرصت دارد،آن رابکارد.به نقل امام صادق سلام الله علیه امیر مومنان سلام الله علیه با خوددبارهای هسته خرماراحمل می کرد .پرسیدند:ای ابوالحسن !چه چیزی همراه داری ؟فرمود:اگر خدا بخواهد درخت خرماست ،پس آنهاراکاشت وهسته ای رافرو نگذاشت .

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود : بهترین وبابرکت ترین چیز ،درخت خرماست ،هرکس آن را فروخت پولش همچون خاکستری برباد رود،مگر اینکه چیزی جایگزین آن کند.

درخت خرما (نخل)درمحیط مناسبش جزو باقیات صالحات است ،ولی این ویژگی اختصاص به نخل ندارد ،بلکه درهرمحیطی نشاندن درخت مفید ومناسب آن محیط می تواند باقیات صالحات باشد.

ویژگی های وآثار درختکاری

1-کسب حلال بودن آن :امام صادق سلام الله علیه فرمود:کشاورزی ودرختکاری کنید .به خدا سوگند کاری حلال تر وپاکیزه  ترازآن نیست . 

2-صدقه بودن محصول آن :رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:اگر مسلمانی درختی بکارد وپرنده ،انسان یا حیوانی ازمیوه آن بخورد،برایش صدقه به شمارمی اید درحدیث دیگر ازآن حضرت امده است :هرکس کشت کند وپرنده ای ازآن بخورد، برای او صدقه شمرده می شود .

3-پاداش به اندازه محصول آن :رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:هرکس درختی بکارد ،خدابه اندازه محصول آن برایش پاداش می نویسد .

4-پاداش تا بهره وری:پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:هرکس نهالی رابدون ظلم وتجاوز به دیگران بکارد؛تازمانی که فردی ازمخلوق خدای رحمان ازآنبهره می گیرد،پاداش الهی برایش همواره ثبت می شود .

5-ادامه بهره مندی ازآن پس ازمرگ:رسول خداصلی الله وآله وسلم فرمود:پنج گروه اندکه درگورهاییشان به سر می برند ؛ولی ثواب وپاداش کارهایشان به دیوان ونامه عملشان جاری می شود …یکی ازآنه آن که نخلی نشانده است .

حضرت امام صادق سلام الله علیه هم گفتند:ازچیزهای که مومن پس ازمرگش ازآنها بهره مند می شود نهالی است که آن راکاشته است .

فضایل وپاداشهادرروایات فقط برای امور فردی نیست ؛تاخود فرد بهره ببرد ؛بلکه ترغیب وتشویق به اموراجتماعی است تادیگران ازحاصل   این کارها سود ببرند،درحالی که خود شخص نیز سود می برد.

الکافی ،ج5،ص 260،75،460،264،254،ج6،ص293.

بحارالانوار،ج63،ص113،ج73،ص319.

الامالی صدوق ،ص169،

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ف

درخشش چهره در قیامت

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 14ام فروردین, 1396

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :کسی که در پی کسب حلال باشد تا آبرویش را حفظ کند وبه دیگران نیازی نداشته باشد ،روز قیامت در حالی می آید که چهره اش بسان ماه شب چهاردهم می درخشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بحارالانوار ،ج70،ص28.

جشن میلاد فاطمه زهرا سلام الله علیها

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 25ام اسفند, 1395

به مناسبت گرامیداشت هفته زن وروز مادر مراسم جشنی با حضور مدیر مدرسه خانم جعفری ومشاور واساتیدوکادر وطلاب مدرسه برگزار گردید.برای مراسم برنامه ای فرهنگی شادو متنوعی چون قرائت قرآن  ،مولودخوانی ،نشست شبانه ،اجرای نمایش وپذیرایی اجرا گردید.

دراین نشست خانم جعفری مباحثی پیرامون زندگی فاطمه زهرا سلام الله علیها ونکاتی اخلاقی وتربیتی زندگی ایشان وهمچنین درسهای اززندگی امام رحمه الله علیه وتوجه و اهتمام ایشان به حق الناس مطالبی را ایرادنمودند.

آزاد کردن خطاکار

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 17ام اسفند, 1395

معتب می گوید :امام موسی بن جعفر (ع) درباغ خرمای خویش مشغول بریدن خوشه های درخت خرما بود وغلامان نیز به آن حضرت کمک می کردند ،یکی از آنان دسته های از خوشه های خرمارا برداشت وپشت دیوار باغ انداخت تا برای خود آن را تصرف کند !من که این تخلف را دیده بودم ، غلام را دستگیر کردم ونزد حضرت آوردم وداستان اورا شرح دادم .

امام موسی بن جعفر (ع) به او گفت :مگر گرسنه بودی ؟پاسخ داد: نه ای مولای من !فرمود : مگر برهنه وبی لباس بودی ؟ گفت :نه ای آقای من !

امام فرمود : پس چرا چنین خلافی راانجام دادی ؟

 غلام پاسخ داد : این خوشه خرما را دوست داشتم وبدین ترتیب خواستم برای خود بردارم !

امام (ع) که ،غلام را ساده وضعیف یافته بود ،به منظور تنبیه وتحول او فرمود : برو آن را برای خود بردار ودستور داد اورا بدون تنبیه دیگری رها واز قید بردگی آزاد کنند.

 

 

 

اصول کافی ،ج 2، ص 108،

حقوق برادری

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 15ام اسفند, 1395

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:مسلمان بربرادر مسلمانش سی حق دارد که باید آن حقوق ادا گردد ازجمله :

1- عفوومهربانی 2-پنهان کردن اسرار3-جبران اشتباهات 4-قبول عذر 5-دفاع در برابر بدخواهان6-خیرخواهی 7-عمل به وعده ها 8-عیادت به هنگام بیماری 9- تشیع جنازه 10-پذیرفتن دعوت وهدیه او11-جزادادن به هدایای او 12- تشکر از نعمتهایی که از جانب برادر دینی خوددریافت می کند13-کوشش در یاری رسانی به او 14- حفظ ناموس او 15- برآوردن حاجت او 16-واسطه گری برای حل مشکلاتش 17- گمشده اش راراهنمایی کند 18-به عطسه اوتهنیت گوید 19-سلامش راپاسخ دهد20-به سخن وگفته اواحترام گذارد 21-هدیه اورا خوب تهیه کند 22- سوگندش را بپذیرد 23- دوست اورا دوست بدارد وبا او دشمنی نکند 24-اورادر حوادث تنها نگذارد 25- هرچه رابرای خود می خواهد برای او نیز بخواهدو…

 

 

 

 

 

 

بحارالانوار ،ج74،ص236.