شاهین نجفی را خواهیم کشت
نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 20ام اردیبهشت, 1391بسم الله القاصم الجبارین
ای دشمن حق ما دلیر و حق پرستیم
برگرد تا سربند یا زهرا نبستیم
به لطف خدا و با دستور ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله خامنه ای«دامت برکاته» مبنی بر فعالیت بیشتر در بخش جنگ نرم و فضای سایبری، افسران جنگ نرم سپاه سایبری فضای مجازی وب سایت خواننده ملعونی به نام شاهین نجفی که در موسیقی و سرودهایش به اسلام، مذهب تشیع، جمهوری اسلامی، مقام معظم رهبری و ملت عزیز ایران توهین و فحاشی می نمود و ارتباطات بسیاری با منافقین همچون احمد باطبی دارد را فتح نمودند.
از تو می آموزیم...
نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 19ام اردیبهشت, 1391
اي زهراي زندگي!
اي اسوه عفاف!
از تو مي آموزيم : حيا و حجاب را در جامعه ، متانت و ادب را در گفتار ، سادگي و دوري از تجملات را در زندگي، تن پوش قناعت را در معاش، حسين پروري و زينب آفريني را در تربيت!
اي زهراي نجابت!
از تو درس مي گيريم:
تعالي روح و جان را در سايه عبادت ، شكوه زندگي را درصفا وصداقت، حمايت از رهبري را در سياست ، و استقامت و نستوهي را در دفاع ازامامت.
از تو مي آموزيم: سرنهادن برسجاده عبوديت را، دست نياز گشودن به آستان خداي بي نياز را، زمزمه و راز و نياز و نماز را ، شيريني كام جان با تلاوت قرآن را، يتيم نوازي و احسان و دستگيري از بينوا را ، تلاشروزانه و نجواي شبانه را، دين شناسي ، معرفت آموزي و پارسايي را.
چگونه بودن را، و … چگونه زيستن را.
اي بتول بيداري و بزرگواري!
سخنانت در زيبايي و عمق به وحي مي ماند، رفتارت، آينه خلق و خوي” رسول الله"، قلب مهربانت، پناهگاه حسن و حسين و تكيه گاه شير خدا بود.
وجودت، يادآورمحمد بود، سجودت، فرشتگان و قدسيان را به تسبيح و تقديس وا مي داشت، رضايت، رضاي خدا و رسول بود و خشم و غضبت، خشم پروردگار!
داناي رازها بودي و عالمه غير معلمه!
اي چشمه سار حكمت، درياي بيكران خصال نكوي تو از ” دانش ” و ” وفا” و ” حيا” موج مي زند!
در چهره ات حياي محمد (ص) نهفته است ، در گفته ات، كلام پدر هست جلوه گر ، اي مادر پدر!
اي فاطمه!…
عشق را هم ز تو بايد آموخت، و مناجات و عبوديت را، وصميميت را، و خدا را هم، بايد از كلام تو شناخت خانه از نام تو عرفان دارد و … شب، از ياد تو عطر آگين است.
روزت مبارک
نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 12ام اردیبهشت, 1391
همه برایم دست تکان دادند، اما کم بودند دستانی که تکانم دادند!
به حرمت تأثیری که بر همه ی فرزندان سرزمینت داشته و داری،روز معلم بر تو ای معلم خوب مبارک باد.
زبان مرثیه ها بی تو صد سخن دارد...
نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 12ام اردیبهشت, 1391چو از گلوی قلم شعر نامه می ریزد گلاب سرخ ز چشمان لاله می ریزد
ز کهکشان عزا می دمد ستاره اشک به باغ آینه الماس ژاله می ریزد
میان حجله سبز چمن فرشته ی گل ز سوز فاجعه خون از کلاله می ریزد
به تیر حادثه خستند قلب پیر مغان که لخته لخته خون از پیاله می ریزد
مگر به شط شفق نقش«مرتضی» پیداست که ماه خرمن گلرنگ هاله می ریزد
کار تربت استاد عشق شمع سحر سرشک نور به دامان لاله می ریزد
زبان مرثیه ها بی تو صد سخن دارد چکامه های فراق از رساله می ریزد
شعر از استاد گرانقدرم حجت الاسلام زکریا اخلاقی
ای طنین درس عشقت دلپذیر...
نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 12ام اردیبهشت, 1391ای طنین درس عشقت دلپذیر مثل رودی در فرادست کویر
تا الفبا را به من آموختی در دلم نور و نوا اندوختی
در کلاس تو دلم آرام بود در کتابم عکسی از بادام بود
در خیالم درس سارا مانده است در کفم بادام دارا مانده است
روزهای خوب، ما برده اند مشق های کودکی خط خورده اند
با تو خوش مانده است یاد کودکی بوی جوی مولیان رودکی
ای فدای تو تمام هست و نیست دفتر دل مانده در سودای بیست
یاد دارم ترکه های بید را دفتر صد برگ و مشق عید را
تا به روی دستهایم تاول است بهترین عشقم کلاس اول است
می نویسم گرچه این تکراری است نام او در شعرهایم جاری است
آنکه شب های مرا مهتاب داد روز اول گفت بابا آب داد.