برخی از اعمال شب و روز عاشورا

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 14ام آذر, 1390

      عاشورا زمان وقوع حادثه‌ای ماندگار است که نقطه عطفی در صفحات رنگین تاریخ اسلام محسوب شده و از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است، برای این روز اعمالی ذکر شده که آگاهی از آنها می‌تواند در کسب برکات دنیوی و اخروی مطلوب به ما کمک کند .

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:

چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره‌ حمد، 50 بار سوره‌ توحید خوانده می‌شود. پس از پایان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.

2ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(ع)

3ـ دعا و نیایش.

روز عاشورا

1ـ عزاداری بر امام حسین(ع) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(ع) نقل شده است:

هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته‌هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد.

2ـ زیارت امام حسین(ع)

3ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود.

4ـ آب دادن به زائران امام حسین(ع)

5ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.

6ـ خواندن زیارت عاشورا.

7ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(ع).»

واقعه کربلا و روز عاشورا از دیدگاه اندیشمندان بزرگ جهان

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 14ام آذر, 1390

واقعه كربلا و روز عاشورا موضوعي است كه از زمان وقوع آن تاكنون همواره ديدگاه ها و نظرات انسانها از هر مذهب و مسلكي را به دنبال داشته و همگان متفق القول هستند كه همانند اين واقعه هرگز اتفاق نيافتده است.

هر كس واقعه كربلا و آن چه را كه در روز عاشورا اتفاق افتاد بخواند، يا از زبان كسي بشنود، به طور حتم از آن چه بر امام حسين (ع) و اهل بيت و اصحاب او وارد شده، عميقا محزون و متاثر خواهد شد.
از اين رو بار سفر برمي بندد وبه سوي آن حضرت سفري باطني و معنوي مي كند و به او جذب شده و با او همدردي و همدلي مي كند.
انديشمندان در طول تاريخ به عاشورا و كربلا همواره توجه خاص داشته و پيرامون آن نظرات گوناگوني ارايه كرده اند كه در اين نوشتار برآنيم تا گوشه اي از انديشه هاي آنان را بازگو كنيم.

* “فراياستارك” نويسنده انگليسي، از جمله انديشمنداني است كه پيرامون واقعه عاشورا در كتاب معروف خود “صور بغدادي” فصل كوچكي را به اين مساله اختصاص داده است.
او در ابتداي اين فصل مي گويد: “شيعه در تمام عالم اسلامي، ياد حسين و مقتل او را زنده مي كند و در دهه اول محرم به طور علني اين مطلب را دنبال مي نمايد و حزن و اندوه چنان بر آنان مستولي مي شود كه در روز آخر هياتهاي عزاداري به راه انداخته و عزاداري مي كنند.”
او همچنين در فصلي مستقل و به طور مفصل درباره “نجف اشرف” در همان كتاب مي گويد: “و درمسافتي نه چندان طولاني از اين بقعه، فرزندش حسين(ع) در طرف باديه رسيد. او اسبش را حركت و جولان داد تا در سرزمين كربلا فرود آمد و در همان مكان خيمه زد. در حالي كه دشمنانش او را احاطه كرده و راههاي آب را بر او مسدود كرده بودند. و هميشه تفصيلات اين وقايع واضح و آشكار تا به امروز در افكار مردم بوده است.
امكان استفاده و زيارت از اين شهرهاي مقدس وجود ندارد مگر با اطلاع و آگاهي از اين واقعه زيرا واقعه مصيبت بار حسين(ع) بر هر موجودي نفوذ كرده تا به حدي كه به ريشه ها رسيده است و اين واقعه از جمله قصه هاي نادري است كه انسان با خواندن آن نمي تواند جلوي گريه خود را بگيرد.”

* “پرفسور ادوارد براون” مستشرق معروف نيز درباره مصيبت امام حسين(ع) در كربلا مي گويد: “يادآوري واقعه كربلا كه در آن سبط رسول بعد از تحمل آزار و عطش به شهادت رسيد كافي است تا در سردترين و سست ترين افراد اثر گذارد و حتي كساني را كه به امور حماسي و حزن آور اعتنا و توجهي ندارند به خود آورده و روح آنان را به مدارج كمال بالا برد، به حدي كه درد و مرگ براي آنان چيزي بي ارزش و سست شود.”
او همچنين مي گويد: “آيا قلبي پيدا مي شود كه وقتي درباره كربلا سخني به گوش او مي رسد، مالامال حزن و اندوه نگردد، حتي غير مسلمانان هم نمي توانند پاكي روحي را كه اين جنگ اسلامي در برداشت انكار كنند.”

* “چارلز ديكنز” نويسنده انگليسي نيز درباره قيام عاشورا اينگونه مي نويسد: “اگر مقصود حسين (ع) جنگ در راه خواسته هاي دنيوي خود بود، من نمي فهمم چرا خواهران و كودكانش را همراه خود برد، پس عقل چنين حكم مي كند كه او به خاطر اسلام فداكاري خويش را انجام داد.”

* “توماس ماساريك” نيز در مقايسه اي بين امام حسين (ع) و حضرت عيسي(ع) مي گويد: “مصايب مسيح نسبت به مصايب حسين (ع) مانند پر كاهي است در برابر كوهي بزرگ.”

* “جستيس آ.راسل” شاعر انگليسي نيز منظره غم انگيز عاشورا را چنين ترسيم مي كند: “آنها دهان مبارك امام را باچوبهاي خود نواختند.اي پيكري كه زير سم اسبان لگدكوب شدي! تو همان بدني بودي كه بينندگان را مسحور مي ساختي.
خوني كه از رگهاي مباركت ريخته و خشك شده، معجوني آسماني است كه تاكنون هيچ سم اسبي با چنين رنگ الهي رنگ نشده است.
اي زمين برهنه و باير كربلا كه در روي تو نه علفي است و نه چمني! براي ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشيده باد چون كه در سرزمين تو بدن پاره پاره مقدس پسر فاطمه افتاده است آن كه روح خويش را به خداوند تقديم نمود.”
* “نيبلت” نيز در ترسيم شب عاشورا چنين مي نويسد: “آن شب، هنگامي كه آتش اردوها در اطراف او در بيابان شعله مي زد، امام پيروانش را جمع كرد و در يك سخنراني طولاني فرمود: كساني كه با من بمانند فردا شهيد خواهند شد.
سپس عمل بسيار زيبايي انجام داد كه نشانه آگاهي كامل او از ضعف بشري و قدرت روح فداكاري وي و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود.
به پيروان خود فرمود: هر كس جرات و قوت ايستادگي و شهادت را در خود نمي بيند در تاريكي به طور ناشناس و بدون خجالت برود.
صبح روز عاشورا كه ابرهاي ارغواني در آسمان شرق جمع مي شد، ‪ ۷۲‬نفر با ايمان دور امام را گرفتند و همگي آماده مرگ و شهادت بودند.”

* “گيبون” مورخ انگليسي نيز پيرامون واقعه عاشورا مي نويسد: “با آن كه مدتي از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم، مع ذلك مشقات و مشكلاتي را كه امام حسين (ع) تحمل نمود احساسات سنگدل ترين خواننده را برمي انگيزد، چنان كه يك نوع عطوفت و مهرباني نسبت به آن حضرت در خود مي يابد.”

* “موريس دوكبري” مورخ آمريكايي درباره عزاداري واقعه عاشورا نيز مي نويسد: “اگر تاريخ نويسان ما حقيقت روز عاشورا را درك مي كردند، اين عزاداري را غير عادي نمي پنداشتند.
پيروان حسين (ع) به واسطه عزاداري براي امام خود مي دانند كه نبايد زير بار ذلت، پستي و سلطه استعمار بروند، زيرا شعار امام و پيشواي آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود.
حسين (ع) در راه شرف، ناموس، مردم، بزرگي مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار و ماجراجويي يزيد نرفت. پس بياييد ما هم شيوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم يزيد و يزيديان و بيگانگان خلاصي يابيم و مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح دهيم. و اين است خلاصه تعاليم اسلام.
ملتي كه از گهواره تا گور تعاليمش اين چنين است پيداست كه داراي چه مقام و مرتبه اي خواهد بود. چنين ملتي داراي هر گونه شرف و افتخار است، چون همه افراد آن سرباز حقيقت و عزت و شرف است.”

* “بولس سلامه” شاعر مسيحي نيز مي گويد: “شبهايي كه بيدار بودم و با درد و رنج مي گذراندم و افكار و تخيلاتم مرا به ياد گذشتگان مي كشاند و در تاريخ گذشته دو شهيد بزرگ امام علي (ع) و سپس امام حسين (ع) سير مي كردم، يك بار براي مدتي طولاني به جهت علاقه اي كه به آن دو بزرگوار داشتم گريستم و سپس شعر علي و حسين را سرودم.”

* “گابريل دانكيري” نيز درباره وحشي گري سپاه يزيد مي گويد: “سربازان يزيد در آن روز “عاشورا” چنان وحشي گري از خود نشان دادند كه تا آن روز كسي نظير آن را به خاطر نداشت.
آنها حتي به كودكان شيرخوار و خردسال هم رحم نكردند و سر خونين حسين(ع) را به دمشق بردند و يزيد پنداشت كه ديگر با اين پيروزي خواهد توانست از دنيا لذت ببرد. اما خاطره آن هر سال و تا به امروز، در ميان سيل اشك و نوحه خواني ها و مرثيه ها تجديد مي گردد.”

* “جرج جرداق” نويسنده و محقق مسيحي مي نويسد: “يزيد وارث همه بديهاي اسلاف خود بود و از آنها نيز فزون داشت. از هر نوع شرارت و فساد و اعمال شيطاني كه ديگر مردان بدكار و بي آبرو داشتند، يزيد بهره مند بود… كسي از اخلاق انساني بي بهره تر از يزيد نبود… و در مقابل، هيچ كس در خلق انساني كاملتر از حسين بن علي (ع) نبود، كه در آن واقعه شهيد شد.
در يزيد همه صفات زشت و ننگين و رياست طلبي و سودجويي و خونريزي و بي ارادگي وجود داشت. و در طرف مقابل يعني فرزندان علي (ع) همه صفات عالي و ستوده انساني، از قبيل خلق كريم و شجاعت و آزادگي و شهادت، به كمال معنا وجود داشت.”

* “دكتر ژوزف” مورخ فرانسوي نيز چنين مي گويد: “شيعيان در ايام عزاداري به ذكر مصيبت و گوش فرا دادن به مصايب حسين (ع) مي پردازند، و مي كوشند كه فضايل خاندان نبوت و رنجهاي آنان را به نيكوترين وجهي بيان كنند.”

* “كلودين رولو” مفسر روزنامه لوموند، درباره امام حسين (ع) و واقعه عاشورا مي نويسد: “شيعيان هر سال در ماه محرم به تذكر واقعه كربلا و مصيبت امام حسين (ع) كه نمادي از دليري، عدالت عليه تجسم پليدي و نيروي شقاوت است، مي پردازند و ستمكاران عصر را به يزيد و اشقيا تشبيه مي كنند.”
* “مهاتما گاندي"، معمار استقلال هند و رهبر ملي مردم اين كشور براي آزادي هندوستان از سلطه انگلستان نيز پيرامون امام حسين (ع) و واقعه كربلا مي گويد: “من براي مردم هند چيز تازه اي نياوردم، فقط نتيجه اي را كه از مطالب و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان كربلا به دست آورده ام، ارمغان ملت هند كردم.
اگر بخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم كه حسين بن علي پيمود.”

* “ساور جيني نايد” شاعر هندي، عزاداري عزاداران حسيني را در هر سال موجب زنده نگه داشتن واقعه جانسوز كربلا مي داند و قيام حسيني را استوار نمودن دين بزرگ حضرت محمد (ص) ذكر مي كند كه امام حسين(ع) عشق نهايي خود به خدا را با شهادتش ثابت كرد.
او مي گويد: “شب شهادت حسين (ع) مريدانش با پيراهنهاي سياه و پاي برهنه با چشمان اشك بار به ياد واقعه جانسوز دور هم جمع شده با بيان اتفاقات آن واقعه سراپا مي گويند: حسين…
“اي حسين! چرا هزاران هزار دوست تو اين طور اشك مي ريزند؟اي مقدس عالي مقام! آيا اينها براي فداكاري بي نظير تو نيست؟ زيرا پرچم دين بزرگ پيامبر (محمد (ص) را برافراشتي و در مقابل شگفتي جهانيان عشق عجيب خود را به خدا ثابت كردي.”

* “ايرونيك” مورخ آمريكايي مي گويد: “كشته شدن حسين (ع) سرگذشتي است كه به علت ناگواري و هولناكي آن واقعه، دوست ندارم سخن را در موردش طولاني كنم زيرا در اسلام كاري زشت تر از آن به وقوع نپيوسته است.
اگر چه كشته شدن اميرمومنان (ع) مصيبت بسيار بزرگي به شمار مي آمد، ليكن سرگذشت حسين (ع) كشتار فجيع و مثله كردن و اسارت را دربرداشت كه از شنيدن آن بدن انسان به لرزه مي افتد زيرا كه از مشهورترين مصيبت هاست.”
* “ماربين” محقق آلماني مي گويد: “حسين تنها كسي است كه در ‪ ۱۴‬قرن پيش در برابر حكومت جور و ظلم قد علم كرد.او اول شخص سياستمداري بود كه تا به امروز احدي چنين سياست موثري را اختيار ننموده است. حسين (ع) شعار هميشگي را سر مي داد كه من در راه حق و حقيقت كشته مي شوم ولي دست به ناحق نمي دهم…
“حسين (ع) ديد حركات بني اميه كه سلطنت مطلقه داشتند و دستورات اسلام را پايمال مي كردند نزديك است پايه هاي استوار و مستحكم اسلام را در هم بريزد و اگر بيش از اين مسامحه كند، نام و نشاني از اسلام و مسلمين باقي نخواهد ماند، لذا تصميم گرفت تا در برابر حكومت ظلم و جور بايستد…” ماربين مي افزايد: حسين (ع) با قرباني كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيت خود، درس فداكاري و جانبازي به جهانيان آموخت و نام اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. اگرچنين حادثه جانگدازي پديد نيامده بود ، قطعا اسلام و اسلاميان محو و نابود مي گرديدند.”
* “جرجي زيدان” نيز درباره امام حسين(ع) مي نويسد: “منظره سر بريده حسين (ع) همه را متاثر و محزون ساخت… وقتي چشمان يزيد به سر بريده افتاد، سر تا پا بلرزيد و دانست چه عمل فجيعي مرتكب شده است.”

* “نيكلسون” نيز پيرامون واقعه كربلا چنين مي نويسد: “حادثه كربلا مايه پشيماني و تاسف امويان شد، زيرا اين واقعه شيعيان را متحد كرد و براي انتقام خون حسين (ع) هم صدا شدند.”

آداب عزاداری

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 13ام آذر, 1390

سه چیز باید در این مجالس وجود داشته باشد: اول این است که این مجالس باید محبت اهل بیت (ع) را زیاد کند… دومین نکته این است که باید در این مجالس نسبت به اصل حادثه عاشورا یک معرفت روشن تر و واضح تری برای مردم به وجود بیاید… سومین چیزی که در این مجالس لازم است این است که معرفت دینی و ایمان دینی مردم را افزایش بدهد.

                                                                                                                                 (مقام معظم رهبری،17/3/73)

شما باید روضه راست بشنوید… اشکی که از راه قصابی کردن از چشم بیرون می آید اگر یک دریا هم باشد، ارزش ندارد.

                                                                                                               (شهید مطهری«ره»،حماسه حسینی،ج1،ص65)

تعزیه داری شرایطی دارد . اگر آن شرایط را عمل کردید، تعزیه داری، کردید؛اگر آن شرایط را عمل نکردید،گاهی نه تنها تعزیه داری نکردید، بلکه خطا هم کردید:اولین شرط ،محتوا داشتن است.ما که نمی خواهیم فقط با یک احساس عاطفی گریه کنیم… دومین شرط این است که محتوا ی گمراه کننده نداشته باشد. بعضی از حرف ها ، بعضی از شعرها ، بعضی از اظهارات واقعا گمراه کننده است… شرط دیگر این است که عزاداری باید آمیخته به حرام نباشد. بعضی اوقات از بعضی وسایل حرام استفاده می شود.

                                                                                                                                     (مقام معظم رهبری،20/7/63)

توصیه من به عزادارن این است که موجبات ناراحتی مردم را فراهم نکنند… حسین بن علی(ع) مظهر حرکت برای خدا بود،مظهر تقوا بود و باید آنچه را که شما انجام می دهید مظهر تقوا باشد.

                                                                                                                                   (مقام معظم رهبری،20/7/63)

بعضی از نمایش ها ی غلط، مسخره بازی، سرگرمی،لهو و لعب به نام عاشورا و مصیبت ، عزاداری نیست. بعضی از چشم و هم چشمی های غلط؛فلان دسته علامتش سیزده تیغ دارد،این دسته دیگر علامتش باید پانزده تیغ داشته باشد.بعد آن یکی دیگر می آید می گذارد روی دست این،علامتش می شود هفده تیغ، همین طور برو بیست و چند تیغ، که خدا می داندچه کسی می خواهد بردارد این علامت را،و چرا این همه پول خرج بشود!واقعا یک کار جاهلانه است.

                                                                                                                              (مقام معظم رهبری،20/7/63)

والله و بالله ما در این قضیه{فلسطین} مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. والله قضیه ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم،باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می گفت برایم عزاداری کنید، می گفت چه شعاری بدهید؟… اگر حسین بن علی بود می گفت: اگر می خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی ، شعار امروز تو باید فلسطین باشد،شمر امروز موشه دایان است . شمر هزار و سیصدسال پیش مرد،شمر امروز را بشناس…

                                                                                             (شهید مطهری«ره»،حماسه حسینی،ج1،ص291)

امسال از عاشورا تا اربعین دعای فرج را بخوانید

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 12ام آذر, 1390

 

 

 

 

آیت الله وحید خراسانی از مراجع عظام تقلید قم در توصیه‌ای به مبلغان محرم گفت: امسال از عاشورا تا اربعین دعای فرج را بخوانید، صاحب عزا اوست.

متن کامل توصیه های آیت الله وحید خراسانی به این شرح است.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

 

پیشآمد عاشوراست. عاشورا را نه کسی شناخته و نه هم خواهد شناخت.

مرحوم آخوند وقتی از دنیا رفت، آن مردی که در دقت نظر، حاشیه رسایلش آیتی است و در حاشیه مکاسبش در هر سطری اهل فقه می دانند چقدر هنر کرده، با این قدرت فکری وقتی او را مشاهده کردند اهلش، گفت: ما تا در دنیا بودیم نفهمیدیم سید الشهدا کیست، وقتی آمدیم به اینجا فهمیدیم او کیست. هنوز باز زود است. آخوند در حیات برزخی دیده او را. آن وقتی شناخته می شود كه در حیات اخروی بشر قدم بگذارد، بعد بفهمد او كیست و او چه كرد. كاری كه او كرد كاری است كه امام حسن بن علی متن كلامش این است: لا یوم كیومك، روزی مثل روز تو نیست. روز جمیع انبیا، روز جمیع اوصیا، روز جمیع اولیا، همه را دید، بعد فرمود: لا یوم كیومك. او چه كرد؟ به بشریت فهماند: اغلی و اعلی از گوهر حیات انسان گوهری نیست و این گوهر به هر ثمنی سودا بشود، خسران است و حسرت؛ فقط آن كس از حسرت رسته كه این اغلی الجواهر را معامله نكند الا به یك ثمن و آن ثمن خداست. بذل مهجته فیك[2]بشناسید صاحب این ایام را و به مردم بشناسانید. چه كسی است كه تأثر برای او به قدر بال مگسی اگر چشم تر بشود، تمام گناهان همه آمرزیده می‌شود؟ كشف انّی می‌كند كه كار چه كاری بوده بعد رسید به کجا؟ به جایی که حجت خدا فرمود: مداومت کنید بر سوره‌ی فجر؛ “وَالْفَجْرِ ، وَلَیَالٍ عَشْرٍ” [3] . آن شبهای دهگانه چیست، آن شفع چیست، آن وتر چیست، آن فجر کدامست، آن کسی که فرمود: مداومت کنید بر سوره فجر، او دانست كه این سوره از كجا شروع می‌شود، به كجا ختم می‌شود. شروع از فجر است: وَالْفَجْرِ ، ختام: “یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ، ارْجِعِی…  ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً“[4]. دیگر كلّ البیان، هر بیانی گنگ است، هر قلمی می‌شكند. ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً. فروخت خودش را به خدا.

 

ماه ماه خداست. ایام ایام خداست. نص قرآن این است: “وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ” . در این ایام كسانی كه اغتنام فرصت كنند و این وقت را غنیمت بشمرند… ایام عاشورا بهاری است كه دل‌ها زنده می‌شود. بالاترین بهره از فقاهت این است. كسانی كه فهمیده‌اند، به فقه دین رسیده‌اند، از این ایام حد اكثر استفاده را بكنند. این عمر را صرف خدا كنند؛ اگر بهتر، بالاتر از این بود، خدا می‌فرمود.“وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ” . دعوت كنید مردم را به خدا. به مردم بفهمانید: چه بودند، چه شدند، چه خواهند شد.“فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ” [5]. اول خودتان بنگرید بعد به مردم تذكر بدهید؛ “فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ، خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ، یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ[6]". كیست كه أَنْشَأَكُمْ … “وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ” [7] تا جایی كه فرمود: “ثمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ” [8].

داد آنچه را داد اما ما جز خسارت هیچ نبردیم، چون این زندگی صرف شد در غیر او. حالا از خواب بیدار شو، راه بسیار دشوار است، برگشتنی نیست. دار عمل تمام شد روزگار جزا رسید، هیچ نیست، فقط مددی لازم است.

 

 

 

هم خودتان، هم به مردم توصیه كنید: شروع كنید از اول قرآن، حداقل هر روز یك جزء قرآن بخوانید. با كلام الله روح را منور كنید: نوروا بیوتكم بتلاوة القرآن.[9] “قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِینٌ” [10].این خانه‌ی دل تاریك را به این چراغ روشن كنید، ولی از آن حدیث صحیح غفلت نكنید: آن قرآن را به امام زمان هدیه كنید تا این هدیه موجب لطف او بشود و عنایت او. مگر به كیمیای نظر او مس وجود من و تو منقلب بشود و الا اگر آن اكسیر به این آهن نخورد قلوبهم كالحجارة بل هی اشد قسوة. این راه اول است.

در مجالس، در محافل احیاء كنید امر آل محمد را. فضیل بن یسار از اعیان اصحاب است. بیان ائمه با فقها از روات، خیلی قابل دقت و نظر است. متن كلام این است… برنامه‌ی همه مجالس عاشورا را این حدیث قرار بدهید. متن كلام امام خصوصیتی دارد:

یا فضیل: تجلسون وتحدثون؟ جلسات دارید؟ این سؤال اول است. بعد وتحدثون؟ آن جلسات را به احادیث ما… خواست بفهماند: مزین می‌كنید؟ قال: نعم! جعلت فداك. قال: إن تلك المجالس أحبها. خوشا به حال آن‌ها كه مجالسشان شد محبوب او. إن تلك المجالس أحبها. وقت مردم را به روزنامه‌ها ضایع و باطل نكنید، به این سیاست‌بافی‌ها خودتان و مردم را سودا نكنید. فقط قرآن، روایات اهل بیت عصمت. إن تلك المجالس أحبها فأحیوا أمرنا[11] .زنده كننده‌ی امر ما باشید، حمال زید و عمرو نشوید. بدبختی ما این است: زندگی را به كسی كه باید سودا كنیم، گم كردیم او را. سزای ما هم این است “وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ” [12]. مجالس باید مشحون باشد به احیاء امر اهل بیت.

 

 

یا فضیل ! فرحم الله… -گفتنش سهل است- فرحم الله من أحیى أمرنا[13]. كسی كه نفس او عالم امكان را به هم می‌زند، یعرف الامام: فی العلم واستجابة الدعوة[14]. همچو كسی به نسبت تحققیه- نه ترقبیه: نفرمود یرحم الله بلكه- فرمود: رحم الله من أحیى أمرنا. چه گفت؟ رحمتی كه او خواست چه رحمتی است؟ قرآن بخوان تا بفهمی گفته‌ی او چه بود: “وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ” . تجلسون وتحدثون؟ حدیث كنید، امر ما را احیاء كنید، فرحم الله من أحیى أمرنا، یا فضیل! من ذكرنا… من ذكرنا أو ذكرنا عنده فخرج من عینه ، چه اندازه؟ به اندازه‌ی بال مگسی، همین اندازه اگر چشمش بر مصائب ما تر بشود، غفر الله ذنوبه ولو كانت أكثر من زبد البحر[15]. آیا چه شده كه این كلمه را فرموده؟ آیا چه اتفاق افتاده؟

 

بشناسید صاحب این ایام را و به مردم بشناسانید. چه كسی است كه تأثر برای او به قدر بال مگسی اگر چشم تر بشود، تمام گناهان همه آمرزیده می‌شود؟ كشف انّی می‌كند كه كار چه كاری بوده.

محمد بن ابی جریر القمی، قال: سمعت أبا الحسن الرضا- كلام امام ششم برهانش این است- قال: سمعت ابا الحسن الرضا یقول لأبی: من زار الحسین بن علی عارفا بحقه كان من محدثی الله فوق عرشه. كه بود، چه كرد كه زائر قبر او می‌شود طرف سخن با خدا فوق عرش خدا؟ ثم قرأ: “إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ، فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیكٍ مُقْتَدِرٍ“[16]. رفتن به زیارت او آن قدم را به مقام عندیت ملیك مقتدر می‌رساند. اگر زائر قبرت، یا ابا عبدالله، عند ملیك مقتدر، آیا خودت با آن سر بریده كجایی؟

قال: قلت لأبی عبد الله: ما لمن زار الحسین؟ قال… روایت معتبر، به سندی كه شیخ انصاری در اعظم مسائل به این سند فتوا می‌دهد. ما لمن زار الحسین؟ قال: كان كمن زار الله فی عرشه. قال: قلت: ما لمن زار احدا منكم؟ قال كمن زار رسول الله[17]. دیگر كمیت بیان لنگ است. كسی كه یكی از شما را زیارت كند، مقام او چیست؟ فرمود: كمن زار رسول الله، اما كسی كه حسین را زیارت كند كمن زار الله فی عرشه.

 

كربلای او شد عرش خدا، زیارت او شد زیارت خدا. افسوس كه ما نفهمیدیم كه بود و چه كرد و آن روز چه شد. این چند كلمه كافی است، همه اهل فضل اید شرح نمی خوا‌هد:

لقد صرع بمصرعك الإسلام، وتعطلت الحدود والأحكام، وأظلمت الأیام، وانكسفت الشمس، وأظلم القمر، واحتبس الغیث والمطر[18]… لا اله الا الله… واهتزّ العرش والسماء، واقشعرت الأرض والبطحاء، فجع… فجع بك الرسول، وازعجت البتول، وطاشت العقول[19]

السلام على من طهره الجلیل، السلام على من افتخر به جبرئیل[20]. یا ابا عبدالله! تو که هستی؟ که بودی چه کردی؟ السلام على من ناغاه فی المهد میكائیل[21]، …السلام على من انتهكت حرمة الاسلام فی إراقة دمه[22].

فنزع الرسول الرداء، وعزاه بك الملائكة والأنبیاء[23]. آن کلمه ای که کمر شکن است این است: وفجعت… وفجعت. فاجعه چیست؟ وفجعت بك أمك… وفجعت بك أمك فاطمة الزهراء[24]

واقیمت علیك المآتم فی أعلا علیین، تلطم علیك فیها الحور العین، وتبكیك السماوات وسكانها، والجبال وخزّانها، والسحاب وأقطارها، والأرض وقیعانها، ومكة وبنیانها، والجنان وولدانها، والبیت والمقام والمشعر الحرام[25]

یا صاحب الزمان! یا صاحب الزمان! تویی صاحب عزا. “وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا” [26]. ای ولی آن خون که گرفت روی دست گفت: بسم الله وبالله وفی سبیل الله وعلی ملة رسول الله، بیا! بیا! بفهمان که بود، بگو چه شد، آن پیراهن غرقه به خون را بر سر دست بلند کن.

امسال از عاشورا تا اربعین دعای فرج را بخوانید، مردم در مجالس بخوانند. صاحب عزا اوست، او باید بیاید امر او را احیا کند.

 

 

 

پی نوشت ها :

[1] و كیست خوشگفتارتر از آن كس كه به سوى خدا دعوت نماید

[2] خون قلب خود ونفس اش را در (راه) تو داد و بذل کرد

[3] سوگند به فجر ، و سوگند به شبهای دهگانه

[4] اى نفس مطمئنّه، خشنود و پسندیده به سوى پروردگارت بازگرد

[5] پس انسان باید بنگرد كه از چه آفریده شده است،

[6] پس انسان باید بنگرد كه از چه آفریده شده است، از آب جهنده‏اى خلق شده، [كه‏] از صُلْبِ مرد و میان استخوانهاى سینه زن بیرون مى‏آید

[7] و شما را صورتگرى كرد پس صورتهاى شما را نیكو نمود

[8] آن گاه آفرینشى دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا كه بهترین آفرینندگان است

[9] خانه هایتان را با تلاوت قرآن روشنایی دهید

[10] قطعاً براى شما از جانب خدا روشنایى و كتابى روشنگر آمده است

[11] چنین مجالسی(که در آن اخبار و احادیث ما گفته شود) دوست می دارم پس امر ما را ( در آن) احیا کنید

[12] و ستمگران را بى‏راه مى‏گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام مى‏دهد

[13] ای فضیل! رحمت خدا باد بر آن کسانی که امر ما را زنده نگه می دارند.

[14] ( دلیل بر امامت): علم و مستجاب الدعا بودن است

[15] ای فضیل! اگر کسی از ما یاد کند یا نزد او از ما یاد شود و در چشمانش به اندازه بال مگسی اشک حلقه زند خدا گناهانش را بیامرزد اگر چه بیش از کف های دریا باشد

[16] در حقیقت، مردم پرهیزگار در میان باغها و نهرها ، در جایگاه راستین[بهشت جاودان] نزد پادشاهى توانایند

[17] به امام صادق-علیه السلام- گفتم: برای کسی که به زیارت امام حسین برود چیست؟ فرمود:او مانند کسی است که به زیارت خدا به عرش خدا می رود. گفتم: کسی به زیارت یکی دیگر از شما اهل بیت برود برایش چیست؟ فرمود: او مانند کسی است که به زیارت رسول خدا می رود.

[18] (به کشته شدن تو) اسلام  طرح شد واز بین رفت، و حدود و احکام الهی تعطیل و مختل شد، و روزها تاریک و ظلمانی گردید، و خورشید گرفت و تیره شد، و ماه تاریک شد، و ابر و باران حبس گشت،

[19] و عرش خدا و آسمان لرزید، و  بیابان و زمین به لرزه افتاد، پس رسول خدا دردناک گشت، و فاطمه بتول مضطرب و پریشان شد، و عقلها زایل گشت

[20] سلام بر آن كسى كه خدای جلیل او را پاك و مطهّر گردانید، سلام بر آن كسى كه جبرئیل به او مباهات مى نمود

[21] سلام بر آن كسى كه میكائیل در گهواره با او به مسرت تكلّم مى نمود

[22] سلام بر آن كسى كه به ریخته شدن خونش حرمت اسلام شکسته شد

[23] پس (به خبر مصیبت تو) رسول خدا ردا را برافکند ،و فرشتگان و انبیاء او را تسلیت و تعزیت گفتند

[24] و مادرت فاطمه زهرا دردناك شد

[25] و مجالسِ ماتم وسوگوارى براىِ تو در اعلاعلیّین برپا شد ،و حورالعین به جهت تو به سر و صورتشان لطمه زدند ،گریستند بر تو  آسمان ها و ساكنانش ، کوهها و خزاینش ،ابرها و جوانبش ،زمین و فلات هایش، شهرمكّه و پایه هایش ،بهشت ها و جوانانش ،خانه كعبه و مقام ابراهیم و مشعرالحرام

[26] و هر كس مظلوم(بناحقّ و نارو) كشته شود، به ولی(وارث) وى تسلط داده‏ایم  .



منبع :سایت برنا

قال الله سبحانه و تعالی:«و من احسن قولا ممن دعا الی الله»{1}

روز ششم

نوشته شده توسطعصمت محمدی احمدابادی 11ام آذر, 1390
 

1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد نامه‏ای برای عمر بن سعد فرستاد كه: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده‏ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من می‏فرستند.

 

2. در این روز “حبیب بن مظاهر اسدی” به امام حسین علیه‏السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیكی طائفه‏ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.

امام علیه‏السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می‏كنم، او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت می‏نمایم… .

در این هنگام مردی از بنی‏اسد كه او را “عبداللّه‏ بن بشیر” می‏نامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت می‏كنم و سپس رجزی حماسی خواند:پ

 


قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواكلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا

اَنِّی شـجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ كَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ

 

“حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی كه آماده پیكار شوند و هنگامی كه سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ كه من [رزمنده‏ای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشه‏ام.”

سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر می‏رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏السلام حركت كردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام “ازْرَق” را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیه‏السلام نداشتند. هنگامی كه یاران بنی‏اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.

حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه‏السلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیه‏السلام فرمودند: “لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه‏ِ”1


 

1- بحارالانوار، ج44، ص386.

گروه دین و اندیشه - حسین عسگری

منبع: برگرفته ازسایت تبیان